عالم و آدم

رویای نیکبختی انسان | یادداشت های یک جستجوگر

عالم و آدم

رویای نیکبختی انسان | یادداشت های یک جستجوگر

۲۳ مطلب با موضوع «نگاه ویژه» ثبت شده است

 

 

یکی از اتفاقات خوشمزه در بده بستان های فرهنگی، مربوط به هیپی هاست که در غرب، ضد امپریالیسم بودند و نزدیک به کمونیستها و در ایران نماد فرهنگ غربی و مورد نفرت چپ ها.
.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۸ ، ۱۷:۰۱
م ح ش

ما می توانیم زیباترین مخلوقات خداوند باشیم و زشت ترین. این دایره وسیع اختیار را هیچ موجود دیگری ندارد و همین همین اختیار وسیع آنقدر هیجان انگیز است که بودنش را بهتر از نبودنش می کند حتی اگر از پیش معلوم باشد که بیشتر این انسان ها زشت خواهند شد نه زیبا.

خداوندا تو را به خاطر آنکه مرا انسان آفریدی سپاس و لطفا کمکم کن.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۵:۳۹
م ح ش

انقلاب اسلامی یک فرهنگ است و هنر انقلاب اسلامی، هنری است که به این فرهنگ خدمت می‌کند. اما نه اینکه این کار تنها از کسانی برآید که رسماً عنوان هنرمند گرفته‌اند و به کار هنری مشغول‌اند؛ همه ما، همه مردم، همه کسانی که واقعیت این فرهنگ را درک کرده‌اند و به علاقه‌مند هستند می‌توانند، از طریق هنر به آن خدمت کنند.
مهم‌ترین خدمتی که از دست همه برمی‌آید، 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۵ ، ۲۲:۰۹
م ح ش
روزى یوسف بر سر راه آمده بود، از راه گذران کنعان خبر مى‏پرسید اعرابئى دید، که از راه کنعان مى‏آید بر شترى سوار، یوسف خدّام را بامرى مشغول گردانید، و به نزدیک اعرابى آمد، و از حال کنعان و یعقوب خبر مى‏پرسید، آن مرد گفت یعقوب از سورت فراق و شدّت اشتیاق فرزند دلبند خود یوسف نام، از شهر بیرون آمده است و بر سر راه خانه ساخته و آن را بیت الاحزان نام کرده‏ و شب و روز در فراق یوسف مى‏گرید. و از غایت اندوه و حزن انبوه، چشم جهان‏بینش مکفوف گشته، یوسف در گریه شد، ملازمان گفتند یا مالک او حدیث یعقوب مى‏گوید تو چرا گریه مى‏کنى، گفت کار محنت رسیدگان دشوار است، و بر حال ایشان جاى گریه است، همچنان گریان به خانه باز آمد و خلوت ساخته، قلم برداشته تا نامه نویسد، فى الحال جبرئیل در رسید، که اى یوسف ار قلم دست بازدار، که هنوز وقت نرسیده است، گفت: اى جبرئیل آن پیر مسکین هلاک مى‏شود، گفت بگذار که آنچه دوست خواهد چنان کند، گفت هیچ پرسیده‏یى که گناه وى چیست.
گفت پرسیده‏ام، گفت چه فرمان آمد، گفت چنین فرمان آمد که کسى که دعوى محبت ما کند، و آنگاه بغیر ما الفت گیرد سزاى او زارى‏ فراقست.

از تفسیر حدائق الحقایق
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۷:۲۸
م ح ش

وآنجا هنوز آب مایه حیات است...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۸۹ ، ۲۳:۰۰
م ح ش

حاج آقا بعد از اون که ظرف غذا رو به زحمت کنترل کرد تا روی لباسش نریزه گفت: نزدیک بود لباس پلو خوری م ازبین بره! همه لبخند زدند.ولی من خیلی جدی گفتم: لباس پلو خوری؟ ما فکر می کردیم این لباس روحانیته! غیر از دو نفری که ریسه رفتند بقیه تا چند دقیفه فقط می خندیدند...

ت1:این نوشته از عنصر تخیل خالی می باشد!
ت2:ما را به اجدادتان قسم برداشت های فلسفی نکنید از قضیه...هرچند!
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۸۹ ، ۰۱:۰۰
م ح ش
ایستگاههای متعدد تفتیش، خیابانهای کثیف، دستفروش های بی شمار، دود غلیظ سیگارهای همه جا و همه وقت، غبار آسمان، نگاه های گناه آلود، دروغ وریا و بی احترامی...هتک انسان!و حرم؟ در ودیوار وپنجره های مزین به...به؟ عشق و دلباختگی مردم!! ایوان طلا!! چه درخششی! چه زینتی! چه ابهتی! چه سفسطه بزرگی! چه تضاد وتناقض آشکاری! و مردمی که پیوسته خویش را به در ودیوار وآهن وچوب می مالیدند...بی وقفه.

چقدر دوست دارم حضرات معصومین را ببینم و از زبان خودشان بشنوم که ایشان نیز آنقدر که من اگر نه بیشتر از این وضع متنفرند..از این همه دروغ و توهم و جهل.
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۸۹ ، ۱۳:۴۵
م ح ش
امروز تو لونه زنبورها بودم. می دونید که چی می گم؟ یه سید جلیل القدر! اومدم نشست کنارم. با یه چیز نامربوط سیاسی سعی کرد سر صحبت را باز کند ولی سکوت ملیح بنده رو که دید اول پرسید شما طلبه اید؟ گفتم بله. بعد در یک چرخش غافلگیر کننده از بحث سیاسی به یکی از فضائلشون اشاره کردند که بله من به دوستانم می گم هر عیبی که در من می بینند به من بگویند و از این قسم مقدمه چینی ها به اضافه این که ظاهر وباطن چه ربطی به هم دارند وخداست که از باطن خبر دارد و ما ناچاریم بر اساس ظاهر قضاوت کنیم ومثلا پشت سر ریش تراشیده نمی شه نماز خوند و از این حرف ها. حقیر تا آخرین لحظات امیدوار بودم همه این ها به خودی خود اصل فرمایشات حضرت آقا باشه و نخواد بر اساس این مقدمات بساط امر ونهی و توصیه برام پهن کنه. اما ایشان همچنان که انتظار می رفت نتوانست طاقت بیاورد و سعی کرد با زبان نرم حالی من کند که ناخن بلند زیبنده یک طلبه نیست و به یک دو تا روایت هم فی المجلس اشاره کردند و ابراز امیدواری که همین جمعه انشاالله کوتاه بفرمائید.حالا حدس بزنید که من چکار کردم در جواب! هیچی سعی کردم لبخند یکنواختی که از اول افاضات ایشون داشتم ذره ای دچار نوسان نشود ...راست راستی چه مردم نجیبی داریم که آخوندجماعت را تحمل می کنند!
۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۸۹ ، ۱۶:۱۱
م ح ش

وقتی اسلام از محتوای خود خالی و به نام اسلام بر خلاف آن عمل شد، وقتی بر مأذنه ها ندای توحید و نبوت بلند بود اما جامعه بر محور ارزش های غیر اسلامی چرخید، زمینه وقوع عاشورا فراهم آمد و مصیبت وقتی به ضرورت رسید که نماد ناطق اسلام ناب را بین دو راهی قرار دادند. راهی به هضم در این جامعه مسخ شده و رسمیت دادن به آن و راهی به کشته شدن! و از قبل معلوم بود که کدام راه بدون کمترین تردیدی انتخاب می شود. وضعیتی که به وقوع عاشورا انجامید تبدیل شدن شعار اسلام به جبهه ای بر ضد حقیقت اسلام بود و این خطری است که هر حقیقت دیگری را هم تهدید می کند، حتی حقیقتی مثل خود عاشورا!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۸۸ ، ۱۶:۵۱
م ح ش
ارزش هر نماز به حضور قلب نمازگزار است و بی شک نتایج اخروی ودنیایی نماز آن قدر که روح نماز وجود داشته باشد به دست آمدنیست. اما برای تقویت این حضور قلب وجمع کردن حواس وتمرکز چه باید کرد؟
نکته مهم اراده بر داشتن آن است اما شگردهایی هم می توان جست که انسان را برای داشتن آن یاری کند. به تناوب چندتایی از این نکات را اینجا خواهم بازگفت
چشمانتان را کننرل کنید.
گذشته از نقشی که رها بودن نگاه در طول روز در پراکندگی آزاردهنده افکار وعدم انسجام فکر دارد،در حال نماز ثابت نگه داشتن نگاه که مهر نماز بهترین جا برای این تمرکز است،می تواند از یاغی شدن فکر شما جلوگیری کند.از همین جا می توان پی برد که چرا برخی بزرگان ما بر سادگی مهر وجانماز خود تأکید داشته اند.
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۸۸ ، ۱۵:۵۲
م ح ش