عالم و آدم

رویای نیکبختی انسان | یادداشت های یک جستجوگر

عالم و آدم

رویای نیکبختی انسان | یادداشت های یک جستجوگر

۲۶ مطلب با موضوع «سیاست» ثبت شده است


راستی آدم اول گوش به دشمن می ده بعد دلش می ره یا اول دلش می ره بعد هر چی دشمن بگه گوش می کنه!
۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۸۸ ، ۱۴:۵۶
م ح ش
اصلا ارزشش را ندارد عزیزم! خون نجس خودتو کثیف نکن .اینا همه اش تموم می شه می ره.مسلامتی خود آدم از همه چی مهم تره.باور کن. حالا روز وشب حرص بخوری چرا این یک اینجوری گفت ، اون یکی این جوری. به درک. بی خیالی طی کن. آخرشم یه جوری می شه دیگه. تو مگه زن وبچه نداری؟ مگهخ آینده نداری؟ این بازیا برای مجرداست برا دانشجوهای داغ وتازه به دوران رسیده.یه کم سبک سنگین کن می بینی الکی جوش میاری. تاریخ پر از این اتفاقاته. همیشه این دعواها بوده. درسته همیشه یکی حق بوده اون یکی باطل. ولی خوب کی می دونه کی حقه کی باطل؟ درسته خدا به آدم عقل داده، نشانه ها وحجت هاشو نشون می ده. ولی فکر کردی اگه بخواهیم روز وشب تو فکر شناسایی وجدا کردن حق وباطل باشیم. پس کی به زندگیمون برسیم؟
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۸۸ ، ۱۱:۰۱
م ح ش

نامه اخیر محسن مخملباف به رهبری ایران را باید با لحاظ کردن شخصیت و روحیه آقای مخملباف و موقعیت فعلی او از یک سو و جو فعلی حاکم بر جمهوری اسلامی سنجید
مخملباف هنرمند متعهد سال های دور وهنرمند بی قید وبند حالا اصولا در هر جبهه ای که قرار می گیرد شمشیر را از رو می بندد. نمی دانم با نوشته هایش چقدر آشنائید. خصوصا آن دسته از نوشته های او که مربوط به دوره گذار اوست یعنی وقتی که تعلقات گذشته اش داشت رنگ می باخت. سردرگمی تاریک و مایوس کننده آن روزها اگر به اینجا یعنی فراری هراسان ورو به جهت مخالف نمی داشت لاجرم باید به خانه نشینی و تریاک و غرغرهای بی سرانجام ختم می شد که برای بعضی ها شد.
حالا در این موقعیت یعنی در برابر مانیتور رسانه هایی که به طور یکدست و متفق به دروغپردازی و سناریو نویسی علیه جمهوری اسلامی مشغولند توقعی جز این از چون اویی نمی رود. مخملباف اگر قدرت آن را داشت که حق وباطل را کاملا از هم جدا کند سال ها پیش از این به خاطر انحرافاتی در جبهه حق به دامن باطل زینت داده شده پناه نمی برد( هم در اندیشه و هم سرزمین).
از سوی دیگر جمهوری اسلامی امروز دستخوش بی تدبیری عده ای از مسئولین وخواص است. رسانه ملی از طرفی و برخی چهره های تاثیر گذار از جانب دیگر با تمام تندی وحدت سعی در طرد مفتضحانه معترضین دارند . درست است که طرف معترض دچار سوءتفاهم است و ناجوانمردانه عمل کرده است اما اگر کار آن ها آب به آسیاب دشمن ریختن است ، واکنش های عجولانه وبدون برنامه ریزی شده دوستان هم از رهگذر سوق دادن جبهه ای از داخل به بیرون و در اردوی دشمن به گونه ای دیگر کمک به دشمن است.
در چنین جوی است که مظلومیت هایی به تصویر کشیده می شود و مخملباف خیال خام برش می دارد که یزید دوباره ای در تاریخ جسته است
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۸۸ ، ۱۱:۵۷
م ح ش

جامعه مدرسین دیگر صانعی را مرجع تقلید نمی داند. خوب این چه معنی می دهد؟ یا نتیجه این حکم چیست؟ گیرم که واقعا صانعی صلاحیت نداشته ،الآن چند نفر صانعی را رها کردند ورفتند سراغ کس دیگری برای حل مسئله شرعی شان؟حالا صانعی مرجه تقلید نیست پس چی هست وقتی بسیاری از متدینین از او تقلید می کنند؟
از مدت ها پیش از وقتی که سیاسی بودن تصمیمات جامعه محترم مدرسین برایم مسجل شده است به این می اندیشیدم که چرا طیف حجیمی از علمای مجتمع که ذیل یک ارگان جمع شده اند تا این حد باید نسبت به خویش وموقعیت خویشو نیز وظیفه خویش دچار سوءتفاهم باشند؟
من مقلد صانعی نیستم اما مثل خیلی دیگر از طلبه ها جامعه مدرسین را نمایندگان خود نمی دانم وبا وجود ارزشی که برای خیلی از آقایون آن قائلم بعید می دانم این برخورد جامعه مدرسین برای خاطر خدا و دین مردم صادر شده باشد.مگر اجتهاد خلاف مشهور وحتی اجماع واختلاف نظر سیاسی یا حتی تندی و ناپرهیزی رفتاری یا نمی دانم هر کدام از بهانه های آقایون ساقط کننده مرجعیت است؟ کافی است چند نفر دیگر هم طراز اعضای جامعه مدرسین مرجعیت صانعی را تایید کنند تا حجیت نظر جامعه از بین برود.
نظر جامعه مدرسین هنوز در خیلی مسائل برای من مرجع است تا آنجا که خود به دست خود وبا بی تدبیری ها مرجعیت خود را زیر سوال نبرد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۸۸ ، ۱۶:۱۷
م ح ش

قسمتی از آخرین مطلب وبلاگ آقای زائری را می آورم در پست خودم چون از این نزدیک تر به آن چه خود در ذهن داشتم دربین گفته ها نیافتم(گفتم نزدیک ترین و نه کاملا منطبق):
حالا چه باید کرد؟



ما چه باید کرد؟ جواب کوتاهش این است که: نخست باید برای ایجاد فضای آرام و طبیعی در کشور کوشید و برای حاکمیت قانون و تقویت جایگاه رهبری تلاش کرد. من نیز بسیار حرف و شکایت دارم اما در تمام این روزها فکر می‌کردم گفتنش به سود کیست؟ مطالبی که در تظاهرات اخیر مطرح می‌شد بسیارش چیزهایی بود که سال‌های گذشته نوشته و فریاد کرده‌بودم و اگر این شرایط نبود خود در صف اول تظاهرات فریاد می‌زدم اما می‌دیدم در این شرایط «کلمة حق یُراد بها الباطل» می‌شود و نتیجه‌ای جز خشنودی دشمن ندارد. به‌طور خلاصه...



باید کار را به کاردان سپرد و زمام مدیریت امور گوناگون را به دست حضرت عاقلان داد (نقل کلام مبارک امیرمؤمنان است علیه‌السلام در غُرر که؛ یستدل علی ادبار الدول باربع...) و مگر مبنای اساسی ولایت‌فقیه و تقلید از مراجع غیر از علم و آگاهی است و کاش بر این اساس درخشان و بی‌نظیر و این تمرکز ارزشمند اسلام بر علم و فهم تأمل می‌شد و شرح می‌گردید و فهمیده می‌شد... و جواب مفصلش از دید من این‌که:



در کوتاه مدت:


ـ برکناری بعضی مسئولان میانی مانند آقای [...] و مهندس [...].

ـ تغییر اعضای [...] و حضور چهره‌های جوان و فقهای نواندیش.

ـ تغییر بعضی از ائمه جمعه.

ـ بازگرداندن بعضی مدیران صالح و خوش‌نام دهه‌های گذشته.

ـ تغییر روش جدی صداوسیما.

ـ تغییر ادبیات و مشی دکتر احمدی‌نژاد.

ـ ارائه خدمات عینی و ملموس و سریع در حوزه‌های اجتماعی و اقتصادی.



در میان مدت:

ـ بسترسازی برای آزادی‌های گسترده اجتماعی.

ـ اجرای بعضی مطالبات که در برنامه‌های کاندیداها ذکر شده بود مثل توجه بیشتر به اقوام و اقلیت‌ها.

ـ برنامه‌ریزی وسیع برای تفاهم و محبت ملی و تصحیح تصوری که از رهبری و روحانیت و بسیج برای برخی ایجاد شده از یک طرف و تصوری که به عنوان آشوبگران و اوباش و اخلالگران از کلیت معترضین به وجود آمده و در نتیجه نوعی فضای دوقطبی خطرناک و مسموم را شکل داده است.



در دراز مدت:

ـ برنامه‌ریزی برای تربیت نیروی انسانی.

ـ سرمایه‌گذاری در حوزه‌های تربیت رسانه‌ای و تربیت آموزشی و توجه جدی به آموزش‌وپرورش.

ـ دخالت کمتر روحانیت در امور اجرایی و مسئولیت‌های سیاسی.



به این ترتیب نظام از یک‌طرف از کلیت موضع خود عدول نکرده و ضعف نشان نمی‌دهد و از طرف دیگر به مردم می‌گوید: صدای اعتراض شما شنیده شد و حق شماست که تغییر و تحولی جدی در سطوح مختلف شاهد باشید.



این پوست‌اندازی و خانه‌تکانی بعد از سی سال یک ضرورت است و خواسته بسیاری از مردم حتی کسانی‌که به خیابان‌ها نیامده‌اند. فراوانند کسانی‌که به آقای احمدی‌نژاد هم رای داده‌اند اما بر همین موضعند لیکن اعتراض علنی نمی‌کنند برای اینکه از سوءاستفاده دشمن می‌ترسند همان‌طور که بسیارند کسانی‌که در جمع معترضین به خیابان آمده‌اند لیکن راه‌حلی جز زیر سقف نظام اسلامی و ولایت‌فقیه نمی‌خواهند. و البته فرصت برای همین راه‌حل‌ها هم چندان طولانی نیست. این مریض خسته هنوز قابل مداواست اما اگر بازهم به او توجه نشود و درمان‌های اورژانسی انجام نشود و خون به جسم او نرسد معلوم نیست چه بر سرش خواهد آمد. و ضرورتاً از یک انقلاب سخن نمی‌گویم. من معتقدم چنان‌که مقام‌معظم‌رهبری همیشه فرموده‌اند خطر بی‌اعتنایی و دلسردی و بی‌تفاوتی مردم کمتر از کودتا و انقلاب نیست.



اگر مردم ببینند کسی به افکار عمومی اعتنا نمی‌کند و به رأی آنان توجه ندارد احساس توهین می‌کنند. اگر این دوره مثلاً رئیس‌جمهوری دوباره آقای مشایی را به‌عنوان معاون خود منصوب کند و آقای کردان را دوباره به مجلس معرفی نماید و دوباره... چه حالی خواهند داشت؟



طبیعی است که بخشی از فکرها و راه‌حل‌ها را هم به دلایل [...] ذکر نکرده‌ام و البته معلوم است که گفتن و نگفتنش فایده‌ای ندارد. متأسفانه معمولاً کسانی‌که کاری به دست دارند اساساً معتقدند مشکلی وجود ندارد که حل بخواهد و کسانی هم که مشکل را درک می‌کنند دستشان به جایی نمی‌رسد، پس قصه ‌همان است که گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله ماست... آنچه البته به جایی نرسد فریاد است...



این ظرفیت جوان و پرجوش و خروش مگر در خانه ‌روزنامه‌نگاران جوان مدیریت نمی‌شد؟ با همین نماد سبز؟ اولین نشریه الکترونیک ایران؟ همین شعارها و... مگر همین ظرفیت عظیم در خدمت نظام و در زیر سقف قانون‌اساسی و ولایت‌فقیه نبود؟ مگر چه مطالبه‌ای داشت؟ برخی از همین مدعیان امروز چه کردند؟ توی دادگاه به من می‌گفتند بگو توطئه دشمن بوده! و خودت را خلاص کن... بگذریم...



اما بخش دوم این مطلب مربوط است به نکاتی که دوستان در کامنت‌ها اشاره کرده یا نظر داده‌اند و بدون ترتیب و ذکر سؤال‌ها به آن‌ها می‌پردازم و دیدگاه خودم را می‌نویسم.



امام راحل یک مبنای روشن به همه ما دادند و آن اینکه هر وقت دشمن از شما خشنود شد بفهمید خطا کرده‌اید... امروز به‌راحتی می‌توان فهمید دشمنان ایران و انقلاب‌اسلامی از چه چیزی راضی‌اند و از چه چیزی ناخشنود می‌شوند. حجم غیرعادی پوشش خبری قضایای ایران و موضعی مثل اینکه انقلاب به پایان رسیده و کودتا شده و ولایت‌فقیه خاتمه یافته و ایده امام‌خمینی بعد از سی سال شکست خورده چه معنایی دارد؟ نوع پوشش خبری سی‌ان‌ان و... چنان است که گویی جنگ جهانی سوم رخ داده! این غریب نیست؟



هرکسی موضع می‌گیرد و حرف می‌زند باید این را بفهمد و تشخیص دهد. وهرچه مسئولیت او بیشتر، حساسیت شرایطش بیشتر.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۸۸ ، ۲۰:۴۶
م ح ش
حضرت آقای استادی خیالمان را راحت کردند. خدا خیرشان بدهد. تا پیش از این هر وقت اسمی یا ذکری از کارهای جنبش عدالتخواهی دانش جویان به میان می آمد می رفتم توی فکر که پس طلبه ها کجای قضیه هستند و چرا آن ها نباید مطالبات عدالتخواهانه خود را از حکومت پی گیری کنند و رسما داعیه دار حرکت در جهت تنزیه حکومت دینی باشند و چرا نباید حرف های جسته گریخته میان طلبه ها نمودی اجتماعی سیاسی داشته باشد. این برای من واقعا عذاب آور بود و واقعا احساس می کردم طلاب و آقایان بزرگان از همه حتی مردم عوام عقب ترند و جز عده ای از خواص کسی به فکر داد زدن به خاطر دین ومردم نیست. خدا را شکر آقای استادی آب پاکی ریختند روی دستمان و متوجه مان کردند که حتی همان اندک حرکت قانونی در قم هم در شان حوزه معظمه نیست و ما باید بنشینیــــــــم تا ببینیم کی می رسد...وقت ظهورت مهدی!!
خلاصه دغدغه ما برطرف شد و بعید نیست همین مختصر وب نویسی ها را هم رها کنم و بروم کنج خانه بنشینم به شئون طلبگی.
۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۸۸ ، ۲۱:۵۷
م ح ش

به نظرتان عجیب نیاید که پس از این همه بی خیالی نسبت به انتخابات و مسائل آن حالا می خواهم درباره آن چیزی بگویم. دو هفته و چند روز است که ارامشم مختل شده است. اضافه بر آن مدتی که نگران نتیجه انتخابات بودم. حالا انتخابات تمام شده است اما اتفاقات عجیبی پس از آن رخ داده است که از خلال تحلیل آن ها چیزهای خوبی دستگیرمان می شود. بنا ندارم این پیام طولانی شود پس فقط اشاره ای می کنم به منظری که من برای نگریستن به قضایای انتخابات انتخاب کرده ام و تفصیلش از خودتان.
به نقش خواص توجه کنید. خواص کی هستند. خواص آدم های بزرگ نیستند. آن ها حتما آدم های فهمیده و تیزهوش نیستند. آن ها ممکن است هیچ چیز ویژه ای نداشته باشند جز این که به هر دلیل مردم به آن ها نگاه می کنند و برایشان مهم است که آن ها چه نظری دارند حتی اگر واقعا چنین شایستگی ای نداشته باشند. خواص در چشم هستند و جامعه خواصش را زیر نظر دارد.ازهمین فکر می کنم نقش خواص و جایگاه حساس آن ها کاملا روشن باشد؛ خواص عوام را این ور و آن ور می برند! عام یا خاص بودن به ویژگی های فرد مربوط نمی شود بلکه تنها به جایگاه موثر یا تاثیرپذیر(به صورت نسبی) یک فرد کار دارد.موثرها خواصند و تاثیرپذیرها عوام و دسته سومی هستتند که موثر نیستند اما برایشان مهم هم نیست که خواص چه می گویند.
جامعه وقتی به سمت انحطاط پیش می رود که خواصش منحط باشند .خواص نفهم عامل بدبختی جامعه هستند.
اصلا دوست نداشتم از شخصی نام ببرم و مصداقی بیان کنم و به همین دلیل درباره انتخابات و کاندیداها چیزی ننوشتم اما حالا وضع فرق می کند. حالا شما از من راحت تر می پذیرید چون خیلی چیزها از پرده بیرون افتاده .به موضع گیری بعضی کاندیداهای معترض به نتایج انتخابات نگاه کنید و دلایلشان و عملکرد مدبرانه!! خودشان را که منجر به کشتار و جنایت شد.هیچ کدام از این ها موضوع بحث من نیست. من شما را توجه می دهم به عملکرد خواص .موسوی و کروبی و احمدی نژاد خواه یا ناخواه خواص جامعه اند. اما آن ها چگونه عمل کردند؟
(سناریویی از سوی کسانی که اصل نظام را هدف گرفته اند نوشته شد و کاندیداهای عزیز هر کدام به نوبه ای در اجرای آن وارد عمل شدند. کروبی را باید از نو شناخت. مردی که ادعا دارد مجتهد است اما از قواعد عربی بی خبر است و حرف ها و اظهارنظرهایش در اولین بازخورد چیزی جز خنده مردم را برنمی انگیزد.مردی که از معتمدین خود رودست خورد و حالا ...موسوی را هم باید از نو شناخت.مردی که چند ماه مانده به انتخابات ناگهان با چرخش فاحشی نسبت به نظرات گذشته اش تبدیل شد به یک بلندگوی تمام عیار! مردی که کوک می شد وحرکت می کرد و لبخند می زد! حالا وضعیتش را ببینید.طرفش را به خودرایی و متهم می کرد و حالا جز از خط دهان پشت پرده از احدی چیزی قبول نمی کند و فقط فریاد می زند. می گویند دلیل؟ فریاد می کشد که حق مردم را می گیرم.می گویند:خوب باشه بیا ببینیم چی شده.فریاد می کشد:من کوتاه نمی آیم.می گویند:قبل از اعتراض قانونی ریختید توی خیابان و مردم را به کشتن دادید.فریاد می زند:فقط ابطال.و نهایتا احمدی نژاد که اگر چه بازی نخورد اما با تندی و بی پروایی و بی ملاحظگی اش هیزم به آتش اختلافات می ریخت.)
طولانی شد ببخشید.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۸۸ ، ۱۶:۵۳
م ح ش
دارند برای دفاع از دنیای آزاد آدم می کشند...پس مرگ بر این دنیای آزاد!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۸۷ ، ۱۳:۳۷
م ح ش
قضیه وام100میلیونی به مجلسی ها سروصدای بعضی را درآورده.تعجب می کنم.فکر می کردم خیلی وقت است که دلسوزان فاتحه اصول گرایی واقعی را خوانده اند.اما انگار هنوز امیدوارند وگرنه انتقاد نمی کردند.خوب انتقاد بکنید ولی به نظرم نباید توقعی داشت.قدرت همین است دیگر.باید بد و خوب یکجوری غربال شوند!
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۸۷ ، ۱۳:۱۵
م ح ش
بگذارید از کردا ن نگویم و از احمدی نژاد و مجلس و سیاست ودین وباقی قضایا .بگذارید ما یکی کاری به اوباما و آمریکا و غیره نداشته باشم. هفته قبل این موقع تهران بودم اجلاس حکمت جریان شناسی ادبیات معاصر.راضی نکننده بود وخسته کننده.سوال امیرخانی هنوز در سرم زنگ دارد که:اگر خمینی نبود هر یک از ما الان کجا بود و به چه کاری مشغول؟
هزار موضوع نا نوشته من کنار جواب این سوال باشد برای بعدها که فرصت نوشتن برایاین جا پیدا کنم.این روزها از سطحیتی که در اندیشه برخی نخبگان می بینم به خود می پیچم.سطحیت بلای جان ماست...یادتان هست قبل تر ها گفته بودم چیزی که احمدی نژاد کم دارد وجود یک اسلام شناس واقعی در کنار اوست؟ ما دچار فقرشدیدیم. ما در وجود آدم حسابی زیر خط فقریم.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۸۷ ، ۰۷:۳۴
م ح ش