عالم و آدم

رویای نیکبختی انسان | یادداشت های یک جستجوگر

عالم و آدم

رویای نیکبختی انسان | یادداشت های یک جستجوگر

این شعر پروین را با خودت زمزمه کن. بیندیش که چگونه می توانی از آفات چشم و لطمه هایی که دلت از نگاهت خورده است بیش از پیش حذر کنی:
دلت هرگز نمیگشت این چنین آلوده و تیره
اگر چشم تو میدانست شرط پاسبانی را
کنترل دل و مدیریت کردن دل البته خودش از مقدمات کنترل چشم است اما این روند و فرایندی است دو سویه از هر کدام که شروع کنی و ادامه دهی در یک دور برگشتی هر دو را تقویت کرده ای و اگر خرابی را هم از هرکدام شروع کنی به تخریب دیگری می انجامی تا دایره وار در یاری دو سویه دل وچشم به یکدیگر ، نابودت کنند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۲ ، ۰۲:۵۴
م ح ش

در روز اول ماه مبارک رمضان محفل قرآنی با حضور رهبر انقلاب برگزار شد اما از نکات قابل توجه در این محفل اجرای برنامه توسط یک گروه جمع خوانی روحانیون بود. این اتفاق که البته به شکل های دیگر هم پیش تر افتاده بود این بار به مدد شرایط خاص این جلسه جلوه خاصی یافت...اما نکته ای که نمی دانم این دوستان چقدر به آن توجه داشته اند فاصله ای است که این نحو اجراها از شأن روحانیت دارد.



متاسفانه تفکری در بین برخی مذهبی ها رسوخ پیدا کرده که گمان می کنند اگر یک برنامه مذهبی یا هنری که محتوای دینی دارد توسط یک روحانی اجرا شود فضیلت بیشتری دارد! چندی قبل هم یکی از شبکه های تلویزیون برنامه ای برای کودکان پخش می کرد که در آن یک روحانی کار قصه گویی و نقاشی آن را به تنهایی برعهده داشت. ما از نیت سازندگان آن خبر نداریم و اصل را بر نیت خیر آنها می گذاریم اما این نگرش لطمات زیادی را متوجه بدنه جامعه طلاب و روحانیون و بدتر از آن در بین مخاطبین و جامعه خواهد کرد. چرا که از یک سو روحانیون را از کار اصلی خود یعنی تفقه در دین و کار علمی در کنار تبلیغ و بیان دین به حرکات نمایشی سوق خواهد داد. کار طلبه نقاشی کردن نیست البته به عنوان یک هنر شخصی منعی ندارد اما این که جای گاه او را در یک رسانه با جایگاه یک تصویر گر ترکیب کنیم در حقیقت نظم حرفه ای را برهم زده ایم. تصویرسازان زیادی هستند که بی کارند و از این راه امرار معاش می کنند از سوی دیگر به شدت به کار تئوریک و عمیق دین نیازمندیم. چه توجیهی برای کار نمایشی این چنینی وجود دارد؟ جمع خوانی این برادران هم چنین صورتی داشت. یک سوال ساده وجود دارد: این جمع خوانی چه کمکی به ترویج دین و قرآن یا فهم بهتر دین وقرآن می کند؟ و آیا این کار از عهده دیگران غیر روحانی برنمی آمد؟ 

در این محفل البته خیلی ها از این حرکت خوششان آمده بود لابد اما خب همه مان می دانیم که وضع فعلی ما و عقب ماندگی هایمان ناشی از همین فهم های ناقص از حقیقت دین و تبلیغ دین و غالب شدن سطحی نگری و افزایش تمایل به کارهای نمایشی است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۲ ، ۰۱:۰۹
م ح ش

نمی ترسم چون کسی را دارم که از همه چیز و همه کس تواناتر است...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۲ ، ۱۴:۲۰
م ح ش

دیروز وقتی به فردا فکر می کردم از این که یک هفته تکراری دیگر را آغاز خواهم کرد دلم هری ریخت. اگر می توانستم همانموقع جلوی زمان را می گرفتم و داد می زدم: نه نه صبر کن! صبر کن تا راه جدیدی برای گذران زندگی ام و آرمان تازه ای برای بقیه عمرم پیدا کنم. اما شدنی نبود. و من امروز هفته تکراری خوفناک را آغاز کردم.


توصیه: وقتی می خواهید مسئولیت اجتماعی خود را کنترل کنید و خود را متقاعد کنید که فعلا به جای ور رفتن با بقیه خودتان را بسازید باید مراقب باشید در آن زیاده روی نکنید والا...به روزگار من دچار می شوید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۲ ، ۲۲:۰۰
م ح ش

اگر برایان تریسی هم نگفته بود که قورباغه زشت تر را اول بخور هم ما روایتی داریم که مضمونش همین است. افضل الاعمال اهمزها. منتهی وقتی این حرف از دهن تریسی در می آید فکر می کنیم یک حرف علمی دقیق است اما اگر توی کتب مذهبی بود و عربی اش را هم بزرگتر از فارسی اش بالای آن نوشته بودند دیگر می شود یک کلام زیبای بی روح! که فقط باید خواند و گذشت.

این روزها روایاتی دیده ام از این دست که به نظرم می توانند منظومه شگفت انگیزی از چگونه بودن و چگونه عمل کردن تشکیل دهند. کاش همتی باشد کسی این جواهرات را استخراج کند صیقل بدهد و بگذارد پیش چشم های مشتاق...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۲ ، ۲۳:۵۱
م ح ش
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۸ فروردين ۹۲ ، ۲۳:۱۰
م ح ش

فک کنم اگه این شب ها کلاه قرمزی و تکرار سریال فوق العاده ی وضعیت سفید را تلویزیون پخش نمی کرد از نفرت تلویزیون رو بر می داشتم از پنجره پرت می کردم بیرون!

منظورم رو اگه بخواهم به زبان دیگری بیان کنم باید بگویم: آقایان سیما بابت این دو تا برنامه ممنون!!
امروز زندگی پای رو هم دانلود کردم و دیدم. در کل جالب بود اگر چه با تحلیلی که قبلا در باره اش شنیده بودم خیلی نمی ساخت و البته حرف درباره اش زیاد هست که نمی دانم کی وقت گفتنش خواهد بود. اما نکته مهم این که با وجود این که همه ذهنم درگیر زندگی پای شده بود نشستم پای وضعیت سفید و باز مثل هر دفعه از نوستالوژی خیره کننده اش محظوظ شدم.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ اسفند ۹۱ ، ۰۰:۲۳
م ح ش

چرا همیشه فکر می کنیم وضعیت ما با بقیه فرق می کند و حق داریم ممنوعیتی را نادیده بگیریم؟

تصویر زیر مربوط به درب ورودی یک موسسه علمی در قم است!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۱ ، ۱۹:۲۶
م ح ش

هر وقت که خبرهای سینمایی اوج می گیرد دل من غصه دار ادبیات داستانی می شود. با آن که ادبیات داستانی در دنیا یک جورایی مادر سینما حساب می شود و حالاها هم بسیاری از شاهکارهای سینما کارهای اقتباسی از شاهکارهای ادبی هستند اما اینجا کسی دلش به حال این مادر پیر نمی سوزد. گه گاهی البته چیزی منتشر می شود یا زیر سایه سیاست اتفاقاتی می افتد یا هیاهویی به پا می شود اما رونقی که شایسته اش باشد ادبیات را فرا نمی گیرد. شاید دلیلش هم واقعا همین باشد که برای رونق داستان باید داستان خوان داشت و برای داستان خواندن لازم است کتاب خواند! و چون ما کلا با کتاب خواندن میانه ای نداریم با داستان هم!

به هر حال وضع سالهاست که همین است و در دور نماها هم چیزی پیدا نیست. البته نه اینکه حالا چون ملت داستان نمی خوانند حتما ما از قافله عقب مانده باشیم و دیگر کن فیکون می شود. نه. اتفاقا از بعضی جهات فعلا به نفع مان هم هست با این فضای فلسفی آلوده سنت داستان نویسی ما. 

اما خب دل است دیگر . گاهی برای ادبیات می سوزد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۱ ، ۱۱:۳۷
م ح ش

درباره معنای زندگی خیلی حرف زده اند. اما هیچ کدام از حرف هایی که در این باره خوانده ام و شنیده ام به قدر قصه ی شهادت برایم پرمغز نبوده. شهادت یک چیزی است که آن را با هیچ چیز مقایسه نمی شود کرد. کسی که آن را نمی فهمد و از این حرف ها پرت است هیچ نمی تواند معنایش را درک کند ولی آنکه به عمق آن می اندیشد و معنای آن را می فهمد نمی تواند جز به آن فکر کند. 

خوش به حال کسانی که در همه حال در صلح و جنگ شهادت معنای زندگی شان است. شهادت طلبی فضای حاکم بر زندگی شان است. چقدر زیباست. چقدر دوستش دارم این حس شهادت طلبی را. خدا آرزویش را حداقل قسمتمان کند اگر خودش را نصیبمان نمی کند!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۱ ، ۰۰:۲۱
م ح ش