پاسبان دلت باش
جمعه, ۲۱ تیر ۱۳۹۲، ۰۲:۵۴ ق.ظ
این شعر پروین را با خودت زمزمه کن. بیندیش که چگونه می توانی از آفات چشم و لطمه هایی که دلت از نگاهت خورده است بیش از پیش حذر کنی:
دلت هرگز نمیگشت این چنین آلوده و تیره
اگر چشم تو میدانست شرط پاسبانی را
کنترل دل و مدیریت کردن دل البته خودش از مقدمات کنترل چشم است اما این روند و فرایندی است دو سویه از هر کدام که شروع کنی و ادامه دهی در یک دور برگشتی هر دو را تقویت کرده ای و اگر خرابی را هم از هرکدام شروع کنی به تخریب دیگری می انجامی تا دایره وار در یاری دو سویه دل وچشم به یکدیگر ، نابودت کنند.
دلت هرگز نمیگشت این چنین آلوده و تیره
اگر چشم تو میدانست شرط پاسبانی را
کنترل دل و مدیریت کردن دل البته خودش از مقدمات کنترل چشم است اما این روند و فرایندی است دو سویه از هر کدام که شروع کنی و ادامه دهی در یک دور برگشتی هر دو را تقویت کرده ای و اگر خرابی را هم از هرکدام شروع کنی به تخریب دیگری می انجامی تا دایره وار در یاری دو سویه دل وچشم به یکدیگر ، نابودت کنند.
۹۲/۰۴/۲۱