کافر کسی نیست که حقیقت را نمی داند و چون نمی داند طبیعتا به آن معتقد نیست. کافر کسی است که می داند اما خودش را به نادانی می زند. معنی کفر پوشش است. یعنی چیزی که عیان شده بود با چیزی بپوشی. از حقیقتی که یافته بودی هرچند کوچک بود چشم بچوشی به هر بهانه. این کفر است و کفر یک حقیقت کوچک آغاز کفرهای بزرگ است. بلکه کفر کوچک چشم را از بینایی سابق هم می اندازد تا دیگر چیزی که پیشتر می دیدی و انکار می کردی دیگر حتی نبینی... می شنوی ولی نمی شنوی. می بینی ولی نمی بینی...خدا به روزمان نیاورد. قرآن وضع کفرپیشه را این گونه توصیف می کند:
وَ مَثَلُ الَّذینَ کَفَرُوا کَمَثَلِ الَّذی یَنْعِقُ بِما لا یَسْمَعُ إِلاَّ دُعاءً وَ نِداءً صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَعْقِلُونَ (171)بقره
و مثل کافران در شنیدن سخن انبیا و درک نکردن معناى آن، چون حیوانى است که آوازش کنند. از آن آواز معنایى درک نکرده، جز صدایى نشنود و کفّار هم از شنیدن و گفتن و دیدن حق، کر و لال و کورند، زیرا عقل خود را به کار نمىبندند.