عالم و آدم

رویای نیکبختی انسان | یادداشت های یک جستجوگر

عالم و آدم

رویای نیکبختی انسان | یادداشت های یک جستجوگر


چرا این قدر هی قالب عوض می کنی؟ چه جوابی باید به این سوال بدم؟ همون جوابی که به باقی سوال های مشابه می دم؛ چرا هی ماشین عوض می کنی ؟ چرا هی ریخت عوض می کنی ؟ چرا هی موضوع مطالعت رو عوض می کنی ؟ چرا با هیچکی رفیق نمی مونی ؟ چرا هی بحث رو عوض می کنی ؟ چرا هی از این شاخه به اون شاخه می پری ؟ چرا آروم نمی گیری ؟ چرا این قدر دیر راضی می شی؟ چقدر زود خسته می شی!
همین! همین آخری جواب خوبیه شاید برای بقیه.شاید هم نه. شاید این جواب هم باید زود عوض بشه.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۸۸ ، ۰۸:۲۴
م ح ش

وقتی اسلام از محتوای خود خالی و به نام اسلام بر خلاف آن عمل شد، وقتی بر مأذنه ها ندای توحید و نبوت بلند بود اما جامعه بر محور ارزش های غیر اسلامی چرخید، زمینه وقوع عاشورا فراهم آمد و مصیبت وقتی به ضرورت رسید که نماد ناطق اسلام ناب را بین دو راهی قرار دادند. راهی به هضم در این جامعه مسخ شده و رسمیت دادن به آن و راهی به کشته شدن! و از قبل معلوم بود که کدام راه بدون کمترین تردیدی انتخاب می شود. وضعیتی که به وقوع عاشورا انجامید تبدیل شدن شعار اسلام به جبهه ای بر ضد حقیقت اسلام بود و این خطری است که هر حقیقت دیگری را هم تهدید می کند، حتی حقیقتی مثل خود عاشورا!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۸۸ ، ۱۶:۵۱
م ح ش
ارزش هر نماز به حضور قلب نمازگزار است و بی شک نتایج اخروی ودنیایی نماز آن قدر که روح نماز وجود داشته باشد به دست آمدنیست. اما برای تقویت این حضور قلب وجمع کردن حواس وتمرکز چه باید کرد؟
نکته مهم اراده بر داشتن آن است اما شگردهایی هم می توان جست که انسان را برای داشتن آن یاری کند. به تناوب چندتایی از این نکات را اینجا خواهم بازگفت
چشمانتان را کننرل کنید.
گذشته از نقشی که رها بودن نگاه در طول روز در پراکندگی آزاردهنده افکار وعدم انسجام فکر دارد،در حال نماز ثابت نگه داشتن نگاه که مهر نماز بهترین جا برای این تمرکز است،می تواند از یاغی شدن فکر شما جلوگیری کند.از همین جا می توان پی برد که چرا برخی بزرگان ما بر سادگی مهر وجانماز خود تأکید داشته اند.
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۸۸ ، ۱۵:۵۲
م ح ش
سجاد توصیه می کرد یه وقت از حوزه و روحانیت چیزی ننویسی برات مشکل ساز می شه! خوب وقتی این توصیه را به من کرد چون تصمیم داشتم همین روزها بد وبیراه بکشم به هویت صنفی خودم و دلم را خالی کنم... .دوست مشفق به این می گن! خدا حفظش کنه!
...........................
پای ورق:
محمد رضا حکیمی یه کتاب داره به نام هویت صنفی روحانیت که بعدا از تجدید چاپش جلوگیری کرد. به نظرم اونم همین جور حسی داشته.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۸۸ ، ۱۹:۳۳
م ح ش
شاید بزرگترین ظلم قانون شکنان پس از انتخابات 88 این بود که راه را بر نقدهای سالم و قانونی نسبت به جایگاه رهبری کشور بستند!
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۸۸ ، ۲۲:۳۲
م ح ش

عنوان این مطلب می تونست ایران امروز باشه یا جدال یا تضاد یا سرزمین هیچ یا چیزهای دیگر...
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۸۸ ، ۲۲:۱۸
م ح ش
آیا انسان هدفمندی که به خداوند اعتقاد ندارد، معنای زندگی را درک کرده است؟ چه رابطه‌ای بین معنای زندگی و وجود خداوند هست؟
کی ام وکجا خواهم رفت؟پاسخی که به این دو سؤال فسقلی می دهی همه چیز را روشن می کند.اعتقاد به خدا بعد این هاست.یعنی ممکن است کسی جوابش به ترتیب حیوان ناطق وعدم باشد.بر چنین اساسی معنایی خاص والبته غیرواقعی از زندگی برایش رقم می خورد که دخلی هم به وجود خدا ندارد.چرا که ممکن است وجود خدا را هم بپذیرد اما یک خدای کر وکور ومشنگ که محض بازی همه چیز را خلق کرده است.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۸۸ ، ۱۴:۳۲
م ح ش
فهم ما از متون دین باید متوجه اهداف و مقاصد باشد خصوصا وقتی در برخی فرمان ها هدف ها هم به صراحت ذکر شده است مثل قضیه : و أعدو ما استطعتم من قوه . اگر قصد ایجاد رعب در دل دشمن است بایست به هر آنچه که آن را حاصل می کند دست یافت. اینجا منظورم قوت و قدرت رسانه ایست و البته نه آنگونه که الآن داریم عمل می کنیم. هر وقت صحبت از رسانه های جمهوری اسلامی ( مرزی و فرا مرزی ) می شود من به یاد نشریات موسسه امام می افتم. یک نوع نظریه ای وجود دارد ظاهرا قریب به این مضمون: تولید برای هیچ ، که الآن در خیلی جاهای دیگر هم دارد دنبال می شود و مشخصه بارز آن و به قول منطقی ها فصل آن هم غیرحرفه ای بودن است. و البته همه اش هم کار عملیاتی وتولید برنامه نیست چون بسیاری از مشکلات ما مربوط به فقدان نظریات مناسب و خط ومشی های حرفه ای و علمی بومی است. تا راه را برای ما در مسیر فتح قلوب واندیشه ها هموار کند. این را هم حکومت ها بایددنبال کنند و هم بنگاه های خصوصی که توسط آدم ها متعهد حرفه ای باعرضه و سرمایه دار متولد باید بشوند.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۸۸ ، ۱۷:۵۵
م ح ش

همین جوری یاد کتابی افتادم که 5 یا 6 سال پیش خوندم و همان موقع به خیلی از رفقا توصیه کردم بخوننش. کار خوبیه. خصوصا که خود کتاب آدم رو وادار به فکر کردن می کنه! شاید به درد شما نخوره همون جور که ممکنه به درد الآن من نخوره ولی اگه می تونید ببینید این کتاب رو !
هنر فکر کردن
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۸۸ ، ۱۷:۲۲
م ح ش
دختر از توی قاب پنجره تاکسی چشمش افتاد به پسر . خوش تیپ و خواستنی بود. توی دلش آمد که کاش باهاش بودم. کاش باهاش باشم...پسر دست بلند کرد و سوار شد. توی دستش نان تازه بود. بوی نان پیچید تو فضا. به دختر گفت: بفرمائید. دختر دلش لرزید و فکر کرد دارد اتفاقی می افتد بین شون ولی گفت: نه ممنون و سعی کرد یک جور خاصی بخندد. پسر در حالی که مغزه های کنار خیابان را تماشا می کرد گفت:اگه هوس کردید بفرمائید. بعد برگشت و گفت:گاهی آدم هوس می کنه دیگه! دختر سرتکون داد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۸۸ ، ۱۷:۴۶
م ح ش