عالم و آدم

رویای نیکبختی انسان | یادداشت های یک جستجوگر

عالم و آدم

رویای نیکبختی انسان | یادداشت های یک جستجوگر

سکته

شنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۸۸، ۰۶:۴۵ ب.ظ

عزیزم سلام. این نامه را وقتی می خوانی که هیچ فرصتی برای پاسخ گویی نداری. این با همه دفعات قبل فرق می کند. این بار از پل هایی که پشت سر هر کس ممکن است وجود داشته باشند خبری نیست وقسم می خورم که تو نمی توانی حدس بزنی که چه اتفاقی خواهد افتاد. تنها این مهم است که همه سال های از دست رفته من وتو جبران خواهند شد و کسی از این بابت ما را سرزنش نخواهد کرد. چیزی که پیوسته نگرانش بودیم. حالا از تو می خواهم این نامه را کنار بگذاری و از پشت پنجره نگاهی به بیرون بیندازی. افسر ویژه نامه را روی میز گذاشت و به مرد که هنوز دسته گل در دستش بود با لحنی سرزنش گر گفت: این نوع شوخی ها مناسب سن همسر شما نبوده یا لااقل شاید لازم بود به جای بیرون بنویسی خیابان. مرد با خشم به تصویر مبهم مردی که در خانه رو به رو حلق آویز شده بود نگریست!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۸/۱۱/۱۰
م ح ش

نظرات  (۴)

چه غرورآمیز است وقتی تو را در چاهی به زندگی وامیدارن و بدون هزینه ویرایش کلمات و جملات تو را به عهده میگیرند و سرود آزادی نیز از دهانه چاه برایت می نوازند .
درس عبرتی بود...
تورجان را آزاد کنید ...

ادامه مطلب را در وبلاگ مطالعه کنید .
با خوندن این نوشته فکری از ذهنم گذر کرد که :
ما آدم ها گاهی با کاری که به عاقبت آن و پیامدهایش فکر نکرده باعث رنجش خود و اطرافیان مان می شویم.
کاش قبل از هر کاری قدری بیندیشیم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.