عالم و آدم

رویای نیکبختی انسان | یادداشت های یک جستجوگر

عالم و آدم

رویای نیکبختی انسان | یادداشت های یک جستجوگر

آقای سلحشور عزیز در وبلاگ خود از پشتوانه تحقیقاتی سریالی که ساخته است دفاع کرده است.و خوب شد که این کار را کردند تا ثابت شود که متاسفانه همان گونه که پیش بینی می کردم در نوشتن سریال یوزارسیف از منابع غیر اسلامی هم بهره ها برده اند.این آغاز مشکل است.صحبت بر سر این است که چرا باید متوسل به منابعی بشویم که از صحت و سقم آن ها بی خبریم و احتمال تحریف و خطا در آن بسیار است.و از این جا باز می گردم به همان سوال اصلی که چه ضرورتی دارد پا را از آن چه که قرآن درباره پیامبران تعریف کرده و مطلوب خود را از آن حاصل کرده است فراتر بگذاریم ودنبال تفصیل قضیه را تا به حدی بگیریم که ناچار دست به دامان افسانه ها وتاریخ سرایی و سازی های ملل دیگر برویم و واقعیت را به افسانه بیامیزیم؟از این بگذریم که اساسا قصد به تصویر کشیدن فردی که زیباترین انسان های تاریخ بوده است کاری از پیش شکست خورده است وباز بگذریم از این که ما به اسم قصه های قرآن تصاویر زنان را با مسامحه در حدود شرحی به نمایش می گذاریم وباز بگذار بگذریم از این که در شخصیت پردازی ها چهره ای چنین بلاهت زده از پیامبر خدا یعقوب و نیز فرمانروای مصر تحویل مخاطب خود می دهیم.به راستی آیا جناب سلحشور چه چیزی را از ساختن این سریال می جسته اند که حالا حاصل شده باشد وجای دفاع باقی مانده باشد؟شاید درست تر این باشد که سریال ساخته شده را قصه ساختگی ای با محوریت شخصی به نام یوزارسیف بدانیم بی هیچ ربطی به قرآن وتاریخ وچیزهای مهم دیگر.
۱۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۸۷ ، ۱۸:۰۴
م ح ش
بگذارید از کردا ن نگویم و از احمدی نژاد و مجلس و سیاست ودین وباقی قضایا .بگذارید ما یکی کاری به اوباما و آمریکا و غیره نداشته باشم. هفته قبل این موقع تهران بودم اجلاس حکمت جریان شناسی ادبیات معاصر.راضی نکننده بود وخسته کننده.سوال امیرخانی هنوز در سرم زنگ دارد که:اگر خمینی نبود هر یک از ما الان کجا بود و به چه کاری مشغول؟
هزار موضوع نا نوشته من کنار جواب این سوال باشد برای بعدها که فرصت نوشتن برایاین جا پیدا کنم.این روزها از سطحیتی که در اندیشه برخی نخبگان می بینم به خود می پیچم.سطحیت بلای جان ماست...یادتان هست قبل تر ها گفته بودم چیزی که احمدی نژاد کم دارد وجود یک اسلام شناس واقعی در کنار اوست؟ ما دچار فقرشدیدیم. ما در وجود آدم حسابی زیر خط فقریم.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۸۷ ، ۰۷:۳۴
م ح ش
اگر دسترسی دارید به مقاله چرا سکوت مندرج در هفته نامه 19دی قم مراجعه کنید تا ببینید ساحت روحانیت در حقیقت کجا و چگونه دارد خدشه دار می شود.در این مقاله یک روحانی!! در نقد نوری زاد زبان به سخن نه نه به فحش گشوده است.آیا این با ادبیات و منش رسول خدا و ائمه سازگار است؟ در یکی از نظراتی که برای نوشته قبلی من گذاشته شده است نمونه دیگری از فحاشی را می بینید.راستی چرا ما این گونه ایم؟راستی ما دلمان برای منافع دین سوخته یا منافع خودمان؟
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۸۷ ، ۱۵:۲۴
م ح ش
یه مرد پیدا شده روکرده به روحانیت حرف حساب می زنه آقایون ریخته اند به هم دادو هوار راه انداخته اند که به مرجعیت اهانت شده.اگر طلبه نبودم شاید چیزی نمی گفتم.مقتدایی سخن از مصونیت می کند!!!!!!!این راه را باید طی کنیم وگرنه چیزی از دین باقی نمی ماند.نمی دانم به چه زبانی باید بگوییم که دین ما دین شما آقایان از ما بهتران نیست.به عنوان یک درسخوانده حوزه علمیه قم نوری زاد را بر حق می دانم.خدا توفیقش دهد.
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۸۷ ، ۱۲:۴۳
م ح ش
با مشایی ناسازگارم اما این هم حرفی است که:سروصدایی که این خبر در داخل رسانه‌های اسراییل کرده، خیلی از مردم عادی اسراییل را به شک انداخته است که نکند حکومتشان دارد به آنها دروغ می‌گوید و به بهانه‌های واهی می‌‌خواهد به جنگ با ایران تشویقشان کند. آنها با خودشان فکر می‌کنند که: بابا، این یارو معاون و فامیل نزدیک احمدی‌نژاد است و اگر گفته با ما (مردم اسراییل) دشمنی ندارد، پس این حرفهایی که دولت ما می‌زند و ایران را بزرگترین تهدید اسراییل و دولت ایران را اصولا حکومتی یهودستیز نشان می‌دهد مزخرف و برای بازارگرمی است. این تیپ شک و تردید انداختن در بین اسراییلی‌ها ده‌ها میلیون دلار برای ایران می‌ارزد و دقیقا منطبق با منافع ملی ایران است.(این تحلیل را از سایت حسین درخشان برداشتم.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۸۷ ، ۱۵:۲۰
م ح ش
چیزی که احمدی نژاد ندارد یا یکی از مهمترین چیزهایی که دولت احمدی نژاد ندارد و ظاهرا اصلا به آن آگاهی ندارند چندتا اسلام شناس واقعی است.ما در اکثر عرصه ها خصوصا فرهنگی فاقد تئوری هستیم واین باید فعلا با وجود آدم هایی که مسلط به دین باشند جبران شود.متأسفانه مشاورین و روحانیون فعلی پیرامون رئیس دولت بیشتر سیاست مدارند تا اسلام شناس!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۸۷ ، ۱۴:۲۸
م ح ش
نمی دانم سریال یوسف پیامبر را می بینید یا نه.ولی کاش من هیچ وقت نمی دیدم.که چگونه همه چیز را مسخره کرده اند و چگونه همه را خنگ وخرفت حساب کرده اند.من نمی دانم بزرگان این سرزمین چگونه دارند تحمل می کنند لابد چون خود را مخاطب این جور سریال ها نمی دانند ککشان هم نمی گزد.اما من از حق خودم نمی گذرم.سلحشور و تیمش علاوه بر خدا ویوسف پیامبر باید در روز قیامت به من هم جواب بدهند که آنچه به تصویر کشیده اند از کجا آورده اند و با تشخیص کدام مجتهد اجازه این خیالپردازی ها را دریافت کرده اند؟در فکرم چیزی بنویسم درباره قصه های قرآن وسریال های مثلا مذهبی ما و مشکلات این عرصه از جهت نظری.گونه ای مسئله شناسی!به هر حال متأسفم به حال این قوم جهالت زده... .
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۸۷ ، ۲۳:۵۵
م ح ش
درباره همه چیزهایی که پذیرفته ایم(راحت پذیرفته ایم) باید تردید کنیم.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۸۷ ، ۲۰:۵۰
م ح ش
شاه عالم را بقا و عز وناز
باد وهر چیزی که باشد زین قبیل....................
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۸۷ ، ۲۱:۳۳
م ح ش
این نوشته آغازینم بر دیدار آشنای 91 است.شاید مناسب این جا هم باشد.
آدم ها اصولا دو جور نوآوری دارند.یا خودش را مورد نوآوری قرار می دهند یا یک موضوع بیرونی مثل مسائل علمی و پژوهش ها و اختراعات صنعتی.وقتی که خودش موضوع نوآوری هستند هم دو جور نوآوری می کنند.یا قضیه به سر و وضع ولباس وقس علی هذایشان مربوط می شود و یا خود خودشان یعنی آن من درونی شان در یک پروسه نوآوری قرار می گیرد.من فعلا بی خیال همه شان می شوم جز همین آخری! این من درونی هم که اشاره شد اصلا چیز قلمبه ای نیست که صحبت کردن درباره اش چندان تخصصی بطلبد یا به تعریف وتوصیفی نیاز باشد.همین قدر که بلد باشی فکر کنی و برای خودت حداقلی از اهمیت را ببینی کافی است که تو بارها به فکرکردن درباره این من درونی(همان خود خودت) وادار شده باشی.می گفتم که گاهی من انسان ها است که دچار نوآوری می شود.این را هم متوجه هستید که نوآوری همیشه مثبت نیست وبستگی به جهتش دارد.حالا این من وقتی در مسیر نوآوری با جهت روبه بالا قرار می گیرد بی شک و شبهه دگرگونی ها را یک جوری منعکس می کند و ظاهر رفتارهای طرف هم تغییراتی می کند! شما تا به حال زیاد شنیده اید که ظاهر خوب همیشه نشانه باطن روبه راه نیست و ممکن است حاصل یک دغلگری باشد اما من می خواهم بگویم حتی وقتی از مسیر نوآوری وتغییرات درونی گذشته ایم و به رفتارهای مثبت رسیده ایم ممکن است دغلی در کار باشد!
از اتفاق روزگار این دغل خیلی هم چیز شایعی است و دقیقتر بخواهم بگویم این کلاهی است که سر خیلی مان رفته است.برای روشن شدن این قضیه دوباره باید متوسل به یک تقسم بندی بشوم.انسان ها به دو دلیل در عقیده و مرامشان تغییر رویه می دهند.یا واقعا به شناخت ها و درک هایی می رسند وبر اساس آن زندگی شان رنگ عوض می کند و یا نه! شناختی در کار نیست یا آن قدر که بتواند کسی را تکان به و منجر به نوسازی شود نیست،نه به درستی، راه قبلی را می شناسد و نه چندان از سر وته این مسیر تازه خبر دارد.تغییرات او حاصل یک حس دیگر است که من با اجازه از محضر شما اسمش را می گذارم تنوع طلبی!اگر پذیرفتن این قضیه دشوار است می توانید نپذیرید اما اگر از من می شنوید، خیلی از این رنگ و لعاب هایی که عوض می شود به این دلیل آمده اند که تازه اند و راه و رسم قبلی به این دلیل کنار گذاشته شده که به یکنواختی رسیده بوده! شاید دوست داشته باشید به مذهبی شدن یک دوست یا مذهبی تر شدن خودتان دلخوش کنید و شادمان باشید اما اگر با آمدن بهار قصد رقم زدن اتفاقات مثبتی در خویش و درآرزوی شکوفایی هستید حواستان باشید یک وقت کلاه سرتان نرود.گاهی عوض شدن علاقه های ما نتیجه تنوع طلبی اند ونه تحرک خواهی و پیشرفت طلبی.خوب شدن خیلی از بدها همان قدر جدی و قابل اعتنا است که بد شدن برخی خوب ها... .
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۸۷ ، ۱۳:۰۶
م ح ش